معنی فارسی play for
B1بازی کردن برای یک هدف یا گروه خاص.
To engage in a game or sport on behalf of a particular team or for a specific purpose.
- VERB
example
معنی(example):
من همیشه برای تیمم در مسابقات بازی میکنم.
مثال:
I always play for my team during the matches.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند برای خیریه بازی کنند تا به نیازمندان کمک کنند.
مثال:
They decided to play for charity to help those in need.
معنی فارسی کلمه play for
:
بازی کردن برای یک هدف یا گروه خاص.