معنی فارسی play hell
B1درجایی استفاده میشود که کسی کاری آشفته یا بینظم انجام میدهد و یا باعث دردسر میشود.
To cause a great deal of trouble or chaos.
- IDIOM
example
معنی(example):
بچهها در حیاط پشتی در حال پخش جهنم بودند.
مثال:
The kids were playing hell in the backyard.
معنی(example):
او با برنامههایی که او درست کرده بود، جهنم به پا کرد.
مثال:
He played hell with the plans she made.
معنی فارسی کلمه play hell
:
درجایی استفاده میشود که کسی کاری آشفته یا بینظم انجام میدهد و یا باعث دردسر میشود.