معنی فارسی play the — card
B2استفاده از یک ویژگی یا وضعیت برای کسب بهره در یک موقعیت خاص.
To use a particular attribute or situation to gain an advantage in a situation.
- IDIOM
example
معنی(example):
او اغلب کارت همدردی را بازی میکند تا آنچه را میخواهد به دست آورد.
مثال:
He often plays the sympathy card to get what he wants.
معنی(example):
او در مذاکرات تصمیم گرفت کارت تجربه را بازی کند تا اعتماد به دست آورد.
مثال:
In negotiations, she decided to play the experience card to gain trust.
معنی فارسی کلمه play the — card
:
استفاده از یک ویژگی یا وضعیت برای کسب بهره در یک موقعیت خاص.