معنی فارسی play-the-field
B1دست به انتخابهای مختلف زدن، به معنای تجربه کردن یا به دنبال فرصتهای مختلف بودن، به ویژه در روابط عاطفی.
To date multiple people at the same time without a commitment to any one person.
- IDIOM
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت قبل از اینکه به زندگی مشترک برسد، دست به انتخابهای مختلف بزند.
مثال:
He decided to play the field before settling down.
معنی(example):
در دانشگاه، بسیاری از دانشجویان دست به انتخابهای مختلف میزنند و به بررسی روابط گوناگون میپردازند.
مثال:
In college, many students play the field and explore different relationships.
معنی فارسی کلمه play-the-field
:
دست به انتخابهای مختلف زدن، به معنای تجربه کردن یا به دنبال فرصتهای مختلف بودن، به ویژه در روابط عاطفی.