معنی فارسی playgoers
B1افرادی که به تماشای نمایش‌های تئاتر می‌روند و به فرهنگ و هنر علاقه دارند.
People who regularly attend plays in theaters.
- noun
noun
معنی(noun):
One who goes to plays; someone known to be a member of the audience at theatric productions.
مثال:
My mother and my sister were the playgoers of the household; they held season tickets to the local theatre.
example
معنی(example):
بینندگان نمایش از دیدن تولید جدید هیجان‌زده بودند.
مثال:
The playgoers were excited to see the new production.
معنی(example):
بسیاری از بینندگان نمایش در اجرای بعد از ظهر حاضر شدند.
مثال:
Many playgoers attended the matinee performance.
معنی فارسی کلمه playgoers
:
افرادی که به تماشای نمایش‌های تئاتر می‌روند و به فرهنگ و هنر علاقه دارند.
