معنی فارسی playland

B1

محیطی سرگرم‌کننده و امن برای بازی کودکان، معمولاً شامل وسایل بازی و تفریح است.

A place designed for children to play, typically featuring various play structures and activities.

example
معنی(example):

کودکان در سرزمین بازی زمان فوق‌العاده‌ای داشتند.

مثال:

The children had a great time at the playland.

معنی(example):

هر شنبه، ما به سرزمین بازی محلی می‌رویم.

مثال:

Every Saturday, we visit the local playland.

معنی فارسی کلمه playland

: معنی playland به فارسی

محیطی سرگرم‌کننده و امن برای بازی کودکان، معمولاً شامل وسایل بازی و تفریح است.