معنی فارسی playmongering
B1عمل یا فرایند تجارت یا ترویج نمایشنامهها یا اجراهای نمایشی.
The act of promoting, producing or managing theatrical plays.
- NOUN
example
معنی(example):
تجارت تئاتر به یک انتخاب شغلی محبوب در تئاتر تبدیل شده است.
مثال:
Playmongering has become a popular career choice in theater.
معنی(example):
رشد تجارت تئاتر چشمانداز درام را تغییر داده است.
مثال:
The rise of playmongering has changed the landscape of drama.
معنی فارسی کلمه playmongering
:
عمل یا فرایند تجارت یا ترویج نمایشنامهها یا اجراهای نمایشی.