معنی فارسی playwork

B1

بازی به معنای کارکردن یا انجام فعالیت‌های بازی گونه به منظور یادگیری و رشد.

Work related to facilitating children's play, emphasizing their development and learning.

example
معنی(example):

سازمان‌های آموزشی معمولاً بازی را در برنامه درسی خود گنجانده‌اند.

مثال:

Educational institutions often include playwork in their curriculum.

معنی(example):

بازی به کودکان خلاقیت و کشف را تشویق می‌کند.

مثال:

Playwork encourages creativity and exploration among children.

معنی فارسی کلمه playwork

: معنی playwork به فارسی

بازی به معنای کارکردن یا انجام فعالیت‌های بازی گونه به منظور یادگیری و رشد.