معنی فارسی pleasingness
B1کیفیت دلپذیر بودن یا ایجاد حس خوشایند.
The quality of being pleasing or agreeable.
- NOUN
example
معنی(example):
صدای دوستداشتنی او تماشاگران را مجذوب کرد.
مثال:
The pleasingness of her voice captivated the audience.
معنی(example):
دوستداشتنی بودن میتواند حتی سادهترین لحظات را خاص کند.
مثال:
Pleasingness can make even the simplest moments special.
معنی فارسی کلمه pleasingness
:
کیفیت دلپذیر بودن یا ایجاد حس خوشایند.