معنی فارسی pleasureless

B1

بدون لذت، چیزی که نمی‌تواند رضایت یا خوشحالی را فراهم کند.

Devoid of pleasure; lacking enjoyment or satisfaction.

example
معنی(example):

اتاق بدون هیچ تزئینی احساس لذت‌نبودن می‌کرد.

مثال:

The room felt pleasureless without any decorations.

معنی(example):

او کتاب لذت‌نبودن را خسته‌کننده و سخت برای خواندن یافت.

مثال:

She found the pleasureless book boring and hard to read.

معنی فارسی کلمه pleasureless

: معنی pleasureless به فارسی

بدون لذت، چیزی که نمی‌تواند رضایت یا خوشحالی را فراهم کند.