معنی فارسی pleasurelessly
B1به گونهای که هیچ لذتی احساس نشود.
In a manner lacking pleasure or enjoyment.
- ADVERB
example
معنی(example):
او کار را بدون هیچ اشتیاقی و به صورت لذتنبودن انجام داد.
مثال:
He completed the task pleasurelessly, without any enthusiasm.
معنی(example):
او به صورت لذتنبودن صحبت کرد انگار که گفتوگو او را خسته کرده است.
مثال:
She spoke pleasurelessly as if the conversation bored her.
معنی فارسی کلمه pleasurelessly
:
به گونهای که هیچ لذتی احساس نشود.