معنی فارسی pleated

B1 /ˈpliːtɪd/

دارای چین‌هایی منظم و مشخص، به ویژه در زمینه لباس یا پارچه.

Folded or gathered in a series of pleats.

verb
معنی(verb):

To form one or more pleats in a piece of fabric or a garment.

معنی(verb):

To plait.

adjective
معنی(adjective):

Having pleats.

example
معنی(example):

پرده‌های پلیسه‌دار به اتاق شکوه بیشتری بخشید.

مثال:

The pleated curtains added elegance to the room.

معنی(example):

او برای رویداد رسمی یک پیراهن پلیسه‌دار پوشید.

مثال:

He wore a pleated shirt to the formal event.

معنی فارسی کلمه pleated

: معنی pleated به فارسی

دارای چین‌هایی منظم و مشخص، به ویژه در زمینه لباس یا پارچه.