معنی فارسی plectognathic
B1دارای ویژگیهایی مرتبط با پلكتوگناتی، بهویژه در اشاره به خصوصیات خاص آنها.
Relating to or characterized by the morphological traits of the plectognathi.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای پلكتوگناتی این ماهی آن را برای مشاهده جذاب میسازد.
مثال:
The plectognathic features of this fish make it fascinating to observe.
معنی(example):
سازگاریهای پلكتوگناتی در محیطهای دریایی مختلف قابل مشاهده است.
مثال:
Plectognathic adaptations can be seen in various marine environments.
معنی فارسی کلمه plectognathic
:
دارای ویژگیهایی مرتبط با پلكتوگناتی، بهویژه در اشاره به خصوصیات خاص آنها.