معنی فارسی plectognathous
B1اجازهای در رابطه با ویژگیهای پلكتوگناتی، بهویژه در زیستشناسی جانوری.
Describing fish that belong to the group plectognathi, typically with unique characteristics.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیهای پلكتوگناتی بهطور متفاوتی نسبت به دیگر گونهها شنا می کنند.
مثال:
The plectognathous fish swim differently than other species.
معنی(example):
محققان انواع پلكتوگناتی را برای بررسی بهتر دستهبندی میکنند.
مثال:
Researchers categorize plectognathous types for better study.
معنی فارسی کلمه plectognathous
:
اجازهای در رابطه با ویژگیهای پلكتوگناتی، بهویژه در زیستشناسی جانوری.