معنی فارسی pleistocene
C1دورهای در زمان زمینشناسی که از حدود ۲.۶ میلیون سال پیش تا حدود ۱۱,۷۰۰ سال پیش ادامه داشت، با یخچالهای بزرگ و تغییرات آب و هوایی قابل توجه.
A geological epoch characterized by repeated glaciations and significant climatic changes.
- NOUN
example
معنی(example):
عصر پلیستوسن با دورههای یخچالی مکرر مشخص میشود.
مثال:
The Pleistocene epoch was marked by repeated glacial cycles.
معنی(example):
بسیاری از گونهها به شرایط سرد پلیستوسن سازگار شدند.
مثال:
Many species adapted to the cold conditions of the Pleistocene.
معنی فارسی کلمه pleistocene
:
دورهای در زمان زمینشناسی که از حدود ۲.۶ میلیون سال پیش تا حدود ۱۱,۷۰۰ سال پیش ادامه داشت، با یخچالهای بزرگ و تغییرات آب و هوایی قابل توجه.