معنی فارسی plenarty

B1

کیفیت کامل بودن یا جامع بودن در یک نشست یا جلسه.

The quality of being full or complete in meetings or discussions.

example
معنی(example):

کاملی جلسات اجازه بحث‌های غنی را می‌دهد.

مثال:

The plenarty of the sessions allowed for rich discussions.

معنی(example):

آن‌ها به کامل بودن جلسات خود ارزش می‌نهادند.

مثال:

They valued the plenarty during their meetings.

معنی فارسی کلمه plenarty

: معنی plenarty به فارسی

کیفیت کامل بودن یا جامع بودن در یک نشست یا جلسه.