معنی فارسی plenipo
B1در اینجا به طور خاص به یک مقام یا مأمور که دارای اختیارات کامل است، اشاره شده است.
Short for plenipotentiary, which refers to a person with full powers to act on behalf of another.
- NOUN
example
معنی(example):
اختیار تام سفیر به او قدرت مذاکره داد.
مثال:
The plenipo of the ambassador gave him the power to negotiate.
معنی(example):
با یک اختیار تام، او احساس اطمینان در اتخاذ تصمیمات مهم داشت.
مثال:
With a plenipo, he felt confident in making important decisions.
معنی فارسی کلمه plenipo
:
در اینجا به طور خاص به یک مقام یا مأمور که دارای اختیارات کامل است، اشاره شده است.