معنی فارسی plenipotentiarize
B1اختیارات کامل دادن به کسی، به ویژه در زمینههای دیپلماسی.
To confer full powers to someone, especially in diplomatic contexts.
- VERB
example
معنی(example):
دولت به دنبال این بود که مذاکرهکنندگان خود را به اختیارات کامل برساند.
مثال:
The government sought to plenipotentiarize their negotiators.
معنی(example):
اختیارات کامل دادن به یک نماینده، قدرت تصمیمگیری وسیعی را تضمین میکند.
مثال:
To plenipotentiarize an envoy ensures broad decision-making power.
معنی فارسی کلمه plenipotentiarize
:
اختیارات کامل دادن به کسی، به ویژه در زمینههای دیپلماسی.