معنی فارسی plexiform
B2پلیکسفرم، اشاره به الگویی از فیبرها دارد که به شکل شبکهای و پیوسته در کنار یکدیگر قرار دارند.
Relating to or resembling a plexus in arrangement, often seen in biological tissues.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Plexiform neurofibroma
adjective
معنی(adjective):
Having the form of a plexus
example
معنی(example):
فیبرهای عصبی به صورت الگوی پلیکسفرم تنظیم شدهاند.
مثال:
The nerve fibers are arranged in a plexiform pattern.
معنی(example):
ساختارهای پلیکسفرم میتوانند در انواع مختلف بافتها یافت شوند.
مثال:
Plexiform structures can be found in various types of tissue.
معنی فارسی کلمه plexiform
:
پلیکسفرم، اشاره به الگویی از فیبرها دارد که به شکل شبکهای و پیوسته در کنار یکدیگر قرار دارند.