معنی فارسی pliancies

B1

موارد زیادی از قابلیت انعطاف و انطباق.

Instances or examples of flexibility.

example
معنی(example):

نرمی‌های سیاست اجازه اقدامات سازگارتر را داد.

مثال:

The pliancies of the policy allowed for more adaptable measures.

معنی(example):

نرمی‌های مختلف در رویکردها می‌تواند به نتایج متفاوتی منجر شود.

مثال:

Different pliancies in approaches can lead to varied results.

معنی فارسی کلمه pliancies

: معنی pliancies به فارسی

موارد زیادی از قابلیت انعطاف و انطباق.