معنی فارسی plinth
B2 /plɪnθ/پایه یا سکویی که برای حمایت از مجسمه یا بنا استفاده می‌شود.
A heavy base supporting a statue or structure.
- noun
noun
معنی(noun):
A block or slab upon which a column, pedestal, statue or other structure is based.
معنی(noun):
The bottom course of stones or bricks supporting a wall.
معنی(noun):
A base or pedestal beneath a cabinet.
example
معنی(example):
مجسمه روی یک پایه بلند قرار داده شده بود.
مثال:
The statue was placed on a high plinth.
معنی(example):
هنرمند یک پایه تزئینی برای مجسمه‌اش انتخاب کرد.
مثال:
The artist chose a decorative plinth for his sculpture.
معنی فارسی کلمه plinth
:
پایه یا سکویی که برای حمایت از مجسمه یا بنا استفاده می‌شود.
