معنی فارسی plinther

B1

پایِه، ساختاری که برای نگه‌داشتن مجسمه‌ها یا اشیاء هنری استفاده می‌شود و معمولاً آن‌ها را از زمین بلندتر می‌کند.

A structure used to support statues or artistic objects, raising them above the ground.

example
معنی(example):

مجسمه روی یک پایِه قرار داده شد تا بلندتر شود.

مثال:

The statue was placed on a plinther to elevate it.

معنی(example):

هر پایِه یک قطعه متفاوت از تاریخ را نگه می‌دارد.

مثال:

Each plinther holds a different piece of history.

معنی فارسی کلمه plinther

: معنی plinther به فارسی

پایِه، ساختاری که برای نگه‌داشتن مجسمه‌ها یا اشیاء هنری استفاده می‌شود و معمولاً آن‌ها را از زمین بلندتر می‌کند.