معنی فارسی ploughgang

B1

گروه یا دسته‌ای از افرادی که برای شخم زدن یک زمین کشاورزی مشترک کار می‌کنند.

A group of people working together to plough or till land, often used in agricultural contexts.

example
معنی(example):

کشاورزان به عنوان یک گروه شخم‌زنی برای آماده‌سازی مزارع همکاری کردند.

مثال:

The farmers worked together as a ploughgang to prepare the fields.

معنی(example):

گروه شخم‌زنی کار خود را قبل از غروب آفتاب تمام کردند.

مثال:

The ploughgang finished their job before sunset.

معنی فارسی کلمه ploughgang

: معنی ploughgang به فارسی

گروه یا دسته‌ای از افرادی که برای شخم زدن یک زمین کشاورزی مشترک کار می‌کنند.