معنی فارسی ploughpoint

B1

نوک شخم‌زن، انتهای تیز و برنده‌ی شخم‌زن که به وارد شدن به خاک کمک می‌کند.

The sharp end of a plough that enters the soil to turn it over.

example
معنی(example):

نوک شخم‌زن، انتهای تیز شخم‌زن است که به خاک نفوذ می‌کند.

مثال:

The ploughpoint is the sharp end of the plough that penetrates the soil.

معنی(example):

یک نوک شخم‌زن فرسوده می‌تواند کارایی شخم زدن را کاهش دهد.

مثال:

A worn ploughpoint can decrease the efficiency of ploughing.

معنی فارسی کلمه ploughpoint

: معنی ploughpoint به فارسی

نوک شخم‌زن، انتهای تیز و برنده‌ی شخم‌زن که به وارد شدن به خاک کمک می‌کند.