معنی فارسی ployed

B1

به معنای استخدام شدن و انجام کار برای یک کارفرما.

To be in a state of having a job or being employed.

example
معنی(example):

کارگران در فصل شلوغ کاملاً مشغول به کار بودند.

مثال:

The workers were fully employed during the busy season.

معنی(example):

او به مدت پنج سال در این شرکت مشغول به کار بود.

مثال:

He was employed at the company for five years.

معنی فارسی کلمه ployed

: معنی ployed به فارسی

به معنای استخدام شدن و انجام کار برای یک کارفرما.