معنی فارسی ploima
B2نمونه یا نمونهای از کار برجسته یا خلاقانه در یک حوزه خاص.
An exemplary model or representation of creativity or skill.
- NOUN
example
معنی(example):
کار هنرمند به عنوان یک نمای واقعی از خلاقیت شناخته شد.
مثال:
The artist's work was considered a true ploima of creativity.
معنی(example):
رمان جدید او یک نمونه عالی از داستانسرایی است.
مثال:
Her latest novel is a ploima of storytelling brilliance.
معنی فارسی کلمه ploima
:
نمونه یا نمونهای از کار برجسته یا خلاقانه در یک حوزه خاص.