معنی فارسی plug in
B1متصل کردن، فرایند وصل کردن یک دستگاه برقی به منبع برق.
To connect a device to a power source.
- verb
verb
معنی(verb):
To connect (an electrical device) to a plug socket.
example
معنی(example):
لطفا گوشی خود را برای شارژ کردن متصل کنید.
مثال:
Please plug in your phone to charge it.
معنی(example):
شما باید لامپ را متصل کنید تا روشن شود.
مثال:
You need to plug in the lamp to turn it on.
معنی فارسی کلمه plug in
:
متصل کردن، فرایند وصل کردن یک دستگاه برقی به منبع برق.