معنی فارسی pluricuspidate

B1

دارای یا مربوط به ویژگی پلوریکوسید، بخصوص در مورد دندان‌ها یا اشیاء مشابه.

Relating to or having the characteristics of being pluricuspid.

example
معنی(example):

ساختار پلوریکوسیدات در گرفتن غذا کمک می‌کند.

مثال:

The pluricuspidate structure helps in grasping food.

معنی(example):

برخی از نرم‌تنان پوسته‌های پلوریکوسیدات را به نمایش می‌گذارند.

مثال:

Certain mollusks exhibit pluricuspidate shells.

معنی فارسی کلمه pluricuspidate

: معنی pluricuspidate به فارسی

دارای یا مربوط به ویژگی پلوریکوسید، بخصوص در مورد دندان‌ها یا اشیاء مشابه.