معنی فارسی plushiest

B1

نرم‌ترین، برترین سطح راحتی در مقایسه با سایرین.

Superlative form of plush, indicating the utmost softness.

example
معنی(example):

این نرم‌ترین مبلمانی است که تا به حال روی آن نشسته‌ام.

مثال:

This is the plushiest sofa I have ever sat on.

معنی(example):

او همیشه گزینه‌های نرم‌ترین را در فروشگاه انتخاب می‌کند.

مثال:

She always chooses the plushiest options at the store.

معنی فارسی کلمه plushiest

: معنی plushiest به فارسی

نرم‌ترین، برترین سطح راحتی در مقایسه با سایرین.