معنی فارسی pneumaticity

B2

ویژگی یا کیفیت چیزی که به هوا یا گاز تحت فشار مرتبط باشد.

The quality or state of being pneumatic; the presence of containment of air or gas under pressure.

example
معنی(example):

پنوماتیسیته لاستیک بر عملکرد آن تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The pneumaticity of the tire affects its performance.

معنی(example):

مهندسان به بررسی پنوماتیسیته مواد مختلف می‌پردازند.

مثال:

Engineers study the pneumaticity of various materials.

معنی فارسی کلمه pneumaticity

: معنی pneumaticity به فارسی

ویژگی یا کیفیت چیزی که به هوا یا گاز تحت فشار مرتبط باشد.