معنی فارسی pockmarking
B1فرایند ایجاد نشانههای فرورفتگی یا تکههایی روی سطح.
The process or result of forming pock-marks.
- NOUN
example
معنی(example):
نشانههای فرورفتگی بر روی سطح ماه از طریق تلسکوپها قابل مشاهده است.
مثال:
Pockmarking on the surface of the moon is visible through telescopes.
معنی(example):
نشانههای فرورفتگی در منظره به دلیل فرسایش قابل توجه بود.
مثال:
The pockmarking of the landscape from erosion was significant.
معنی فارسی کلمه pockmarking
:
فرایند ایجاد نشانههای فرورفتگی یا تکههایی روی سطح.