معنی فارسی poddydodged

B1

پودیداج کرد، به معنای حرکت یا جاخالی دادن با هدف سرگرم کننده.

To move or dodge in a playful manner.

example
معنی(example):

او وقتی صدایی شنید پودیداج کرد.

مثال:

He poddydodged when he heard the noise.

معنی(example):

او در بازی دور موانع پودیداج کرد.

مثال:

She poddydodged around the obstacles in the game.

معنی فارسی کلمه poddydodged

: معنی poddydodged به فارسی

پودیداج کرد، به معنای حرکت یا جاخالی دادن با هدف سرگرم کننده.