معنی فارسی poddydodging

B1

پودیداجینگ، عمل اکتشاف و جابجایی سرگرم‌کننده بین فعالیت‌ها.

The act of engaging in playful exploration and movement between activities.

example
معنی(example):

آنها تمام بعدازظهر در حال پودیداجینگ بودند.

مثال:

They were poddydodging all afternoon.

معنی(example):

پودیداجینگ می‌تواند روش سرگرم‌کننده‌ای برای گذراندن وقت با دوستان باشد.

مثال:

Poddydodging can be a fun way to spend time with friends.

معنی فارسی کلمه poddydodging

: معنی poddydodging به فارسی

پودیداجینگ، عمل اکتشاف و جابجایی سرگرم‌کننده بین فعالیت‌ها.