معنی فارسی poddying

B1

پودی بودن به عمل یا حالتی اشاره دارد که در آن فرد به شدت حساس و زود رنج می‌شود.

The act of becoming excessively sensitive or emotional about trivial matters.

example
معنی(example):

او به خاطر اشتباه کوچکی که مرتکب شد، بسیار پودی بود.

مثال:

She was poddying over a small mistake she made.

معنی(example):

او از اینکه دربارهٔ شکست‌هایش پودی شود، سخت با مشکل مواجه بود.

مثال:

He found it hard to stop poddying about his failures.

معنی فارسی کلمه poddying

: معنی poddying به فارسی

پودی بودن به عمل یا حالتی اشاره دارد که در آن فرد به شدت حساس و زود رنج می‌شود.