معنی فارسی podged
B1پودج شده، به معنای ترکیب یا چسباندن موادی به هم به طوری که یک کل تشکیل دهند.
The past tense of podge, meaning that the action of mixing or combining has already taken place.
- VERB
example
معنی(example):
او اثر هنری را برای نمایش منحصر به فردی به دیوار پودج کرد.
مثال:
She podged the artwork onto the wall for a unique display.
معنی(example):
این پروژه با مواد مختلف پودج شده بود.
مثال:
The project was podged together with various materials.
معنی فارسی کلمه podged
:
پودج شده، به معنای ترکیب یا چسباندن موادی به هم به طوری که یک کل تشکیل دهند.