معنی فارسی poetless

B1

بی‌نتیجه بودن به لحاظ شعری یا عدم وجود شاعر؛ وقتی شاعری در جامعه وجود نداشته باشد.

Lacking a poet or poetry; a state of being devoid of poetic expression.

example
معنی(example):

پس از فوت شاعر معروف، شهر احساس کرد که بدون شاعر است.

مثال:

After the famous poet passed away, the city felt poetless.

معنی(example):

در یک دنیای بدون شاعر، ممکن است خلاقیت به شدت آسیب ببیند.

مثال:

In a poetless world, creativity might suffer greatly.

معنی فارسی کلمه poetless

: معنی poetless به فارسی

بی‌نتیجه بودن به لحاظ شعری یا عدم وجود شاعر؛ وقتی شاعری در جامعه وجود نداشته باشد.