معنی فارسی pointable
B2قابلیت اشاره به ویژگیهایی که امکان انتخاب یا تعامل آسان را فراهم میکنند.
Describing something that can easily be pointed to or selected.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نرمافزار جدید ویژگیهای قابل اشارهای دارد که ناوبری را آسانتر میکند.
مثال:
The new software has pointable features that make navigation easier.
معنی(example):
با داشتن سطح قابل اشاره، صفحهنمایش تعامل پذیرتر شد.
مثال:
With a pointable surface, the screen became more interactive.
معنی فارسی کلمه pointable
:
قابلیت اشاره به ویژگیهایی که امکان انتخاب یا تعامل آسان را فراهم میکنند.