معنی فارسی pointage
B2نظام یا روش ارزیابی و نمرهگذاری، بهخصوص در محیط آموزشی.
A system for scoring or rating something.
- NOUN
example
معنی(example):
نمرهگذاری پروژه چشمگیر و خوب سازماندهی شده بود.
مثال:
The pointage of the project was impressive and well organized.
معنی(example):
سیستم نمرهگذاری به دانشآموزان کمک کرد تا پیشرفت خود را دنبال کنند.
مثال:
The pointage system helped the students track their progress.
معنی فارسی کلمه pointage
:
نظام یا روش ارزیابی و نمرهگذاری، بهخصوص در محیط آموزشی.