معنی فارسی poisonfully
B1به شکل سمی، به طور مضر یا آسیبزا.
In a manner that is harmful or toxic.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز سمی درباره رقبای خود صحبت کرد.
مثال:
He spoke poisonfully about his rivals.
معنی(example):
این داستان به شدت با خیانت سمی بود.
مثال:
The story was poisonfully charged with betrayal.
معنی فارسی کلمه poisonfully
:
به شکل سمی، به طور مضر یا آسیبزا.