معنی فارسی polar bears
B1نوعی خرس بزرگ و سفید که عمدتاً در نواحی یخ‌زده قطب شمال زندگی می‌کند.
Large white bear that lives in the Arctic and feeds mainly on seals.
- noun
noun
معنی(noun):
A very large bear, Ursus maritimus found in the Arctic Circle, white in appearance and very furry.
example
معنی(example):
خرس‌های قطبی شناگران عالی هستند.
مثال:
Polar bears are excellent swimmers.
معنی(example):
جمعیت خرس‌های قطبی تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار دارد.
مثال:
The population of polar bears is threatened by climate change.
معنی فارسی کلمه polar bears
:
نوعی خرس بزرگ و سفید که عمدتاً در نواحی یخ‌زده قطب شمال زندگی می‌کند.
