معنی فارسی polars
B2منطقه‌های نزدیک به قطب‌های زمین، که دارای دما و آب و هوای خاصی هستند.
Referring to areas or phenomena relating to the North or South Pole.
- noun
noun
معنی(noun):
The line joining the points of contact of tangents drawn to meet a curve from a point called the pole of the line.
example
معنی(example):
ناحیه‌های قطبی به خاطر شرایط جوی بسیار سختشان معروف هستند.
مثال:
The polar regions are known for their extreme weather conditions.
معنی(example):
خرس‌های قطبی به خوبی به زندگی در نواحی قطبی سازگار می‌شوند.
مثال:
Polar bears adapt well to life in the polar zones.
معنی فارسی کلمه polars
:
منطقه‌های نزدیک به قطب‌های زمین، که دارای دما و آب و هوای خاصی هستند.
