معنی فارسی polarly
B1به صورت قطبی، به معنای دستهبندی یا چیدمان در دو قطب متفاوت است.
In a manner relating to polarity or polarization.
- ADVERB
example
معنی(example):
نور به صورت قطبی برای آزمایش قطبش شد.
مثال:
The light was polarized polarly for the experiment.
معنی(example):
در این تنظیم، باید مولکولها را به صورت قطبی هماهنگ کنیم.
مثال:
In this setup, we need to align the molecules polarly.
معنی فارسی کلمه polarly
:
به صورت قطبی، به معنای دستهبندی یا چیدمان در دو قطب متفاوت است.