معنی فارسی policewoman
B1پلیس زن به زنی اشاره دارد که در نیروی پلیس مشغول به کار است.
A female police officer who serves in law enforcement.
- noun
noun
معنی(noun):
A female police officer.
example
معنی(example):
پلیس زن با وضعیت بهصورت حرفهای برخورد کرد.
مثال:
The policewoman handled the situation professionally.
معنی(example):
بسیاری از دختران جوان آرزو دارند که وقتی بزرگ شوند پلیس زن شوند.
مثال:
Many young girls aspire to be a policewoman when they grow up.
معنی فارسی کلمه policewoman
:
پلیس زن به زنی اشاره دارد که در نیروی پلیس مشغول به کار است.