معنی فارسی policy-making

B2

سیاست‌گذاری به فرآیند ایجاد و تصویب اصول و قوانین رسمی در یک سیستم سیاسی گفته می‌شود.

The process of creating and enacting policies.

example
معنی(example):

فرایند سیاست‌گذاری روندی پیچیده است که شامل بسیاری از ذینفعان می‌شود.

مثال:

Policy-making is a complex process that involves many stakeholders.

معنی(example):

سیاست‌گذاری مؤثر نیاز به تحقیقات عمیق و ورودی جامعه دارد.

مثال:

Effective policy-making requires thorough research and community input.

معنی فارسی کلمه policy-making

: معنی policy-making به فارسی

سیاست‌گذاری به فرآیند ایجاد و تصویب اصول و قوانین رسمی در یک سیستم سیاسی گفته می‌شود.