معنی فارسی policymaking

B1

تدوین سیاست به فرآیند طراحی و توسعه راهکارهایی اشاره دارد که توسط مسئولین ایجاد می‌شود تا به مسائل و چالش‌های مربوط به جامعه و سیاست‌ها پاسخ دهد.

The process of crafting policies to achieve specific goals.

noun
معنی(noun):

The formulation of policies.

example
معنی(example):

تدوین سیاست‌ها شامل ذینفعان و منافع مختلف است.

مثال:

Policymaking involves various stakeholders and interests.

معنی(example):

تدوین سیاست مؤثر نیازمند تحقیق و تحلیل دقیق است.

مثال:

Effective policymaking requires thorough research and analysis.

معنی فارسی کلمه policymaking

: معنی policymaking به فارسی

تدوین سیاست به فرآیند طراحی و توسعه راهکارهایی اشاره دارد که توسط مسئولین ایجاد می‌شود تا به مسائل و چالش‌های مربوط به جامعه و سیاست‌ها پاسخ دهد.