معنی فارسی policyholder
B1بیمهگذار به فرد یا نهادی اشاره دارد که یک قرارداد بیمه را خریداری کرده و دارای حقوق و مسئولیتهایی در قبال آن است.
An individual or entity that owns an insurance policy.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who holds an insurance policy, especially the person whose life is insured
example
معنی(example):
به عنوان یک بیمهگذار، شما حقوق خاصی دارید.
مثال:
As a policyholder, you have specific rights.
معنی(example):
درک وضعیت خود به عنوان یک بیمهگذار مهم است.
مثال:
Understanding your status as a policyholder is important.
معنی فارسی کلمه policyholder
:
بیمهگذار به فرد یا نهادی اشاره دارد که یک قرارداد بیمه را خریداری کرده و دارای حقوق و مسئولیتهایی در قبال آن است.