معنی فارسی pollical

B1

مرتبط با سیاست یا امور سیاسی.

Relating to politics or political affairs.

example
معنی(example):

بحث سیاسی در طول انتخابات داغ شد.

مثال:

The pollical debate heated up during the election.

معنی(example):

نظرات سیاسی او بر تصمیماتش تأثیر گذاشت.

مثال:

His pollical views influenced his decisions.

معنی فارسی کلمه pollical

: معنی pollical به فارسی

مرتبط با سیاست یا امور سیاسی.