معنی فارسی pollicate

B1

ایجاد یا تغییر به روشی خلاقانه.

To create or modify in a creative manner.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند برای پروژه با ایده‌های جدید پلیکی کنند.

مثال:

They decided to pollicate the project with new ideas.

معنی(example):

پلیکی کردن این استراتژی به افزایش بهره‌وری کمک کرد.

مثال:

Pollicating the strategy helped increase productivity.

معنی فارسی کلمه pollicate

: معنی pollicate به فارسی

ایجاد یا تغییر به روشی خلاقانه.