معنی فارسی pollicitation
B1عملی که در آن پیشنهادات یا گزینههای متعددی ارائه میشود.
The act of presenting multiple offers or options.
- NOUN
example
معنی(example):
پلیسیته پیشنهادات انتخاب را سخت کرد.
مثال:
The pollicitation of offers made the choice difficult.
معنی(example):
او از شرکتهای مختلف یک پلیسیته دریافت کرد.
مثال:
She received a pollicitation from various companies.
معنی فارسی کلمه pollicitation
:
عملی که در آن پیشنهادات یا گزینههای متعددی ارائه میشود.