معنی فارسی pollinodial
B1مربوط به فرایندهای گرده افشانی و نتایج آن در گیاهان.
Pertaining to the relationships and processes involved in pollination.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رابطههای گردهافشانی برای گیاهان گلدار حیاتی هستند.
مثال:
Pollinodial relationships are vital for flowering plants.
معنی(example):
درک تعاملات گردهافشانی میتواند تولید محصولات را افزایش دهد.
مثال:
Understanding pollinodial interactions can enhance crop production.
معنی فارسی کلمه pollinodial
:
مربوط به فرایندهای گرده افشانی و نتایج آن در گیاهان.